نیکو فعال

لغت نامه دهخدا

نیکوفعال. [ ف ِ ] ( ص مرکب ) نیکوکردار. نیکوکار :
چه نیکوخصال و چه نیکوفعالی
چه پاکیزه طبعی و پاکیزه رائی.
فرخی.

فرهنگ فارسی

نیکو کردار . نیکو کار .

پیشنهاد کاربران

بپرس