نیکو سیاست

لغت نامه دهخدا

نیکوسیاست. [ سیا / س َ ] ( ص مرکب ) خوب اداره کننده. باتدبیر. مدبّر: قُبضه ؛ شبان نیکوسیاست مر گوسپندان را. ( از منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

عادل سخت گیر . که خطا کار را زود مجازات کنند .

پیشنهاد کاربران

بپرس