نیکوتن. [ ت َ ] ( ص مرکب ) خوش اندام. نکواندام. خوش هیکل : هرکل ؛ جوان خوب اندام نیکوتن. ضائن ؛ سست فروهشته شکم و مرد نیکوتن کم خوار. محراق ؛ مرد نیکوتن دراز باشد یا نه. ( از منتهی الارب ).