نیک عهدی. [ ع َ ] ( حامص مرکب ) وفای به عهد. ( فرهنگ فارسی معین ). وفاداری. نیک عهد بودن : اگرچه نیک عهدی پیشه می کردجهان بدعهد بود اندیشه می کرد.نظامی.