نه آن زین ، نه این زآن بود بی نیاز
دو انباز دیدیمشان نیک ساز.
فردوسی ( شاهنامه ج 4 ص 1747 ).
چنین گفت پس با کنیزک به رازکه ای پاک بینادل نیک ساز.
فردوسی.
دو شاه گرانمایه دو نیک سازرسیدند پس یک به دیگر فراز.
فردوسی.
رفیقی نیکساز از لشکری به دلی آسان گذار از کشوری به.
فخرالدین اسعد.
ز مرغان همان آنکه بد نیک سازچو باز و چو شاهین گردنفراز
بیاورد و آموختنشان گرفت...
فردوسی.
|| نیک سلاح پوشیده. ( ناظم الاطباء ). || هرچیزی که خوش ساخته شده و بکار و مفید بود. ( ناظم الاطباء ).