نیک خویی


مترادف نیک خویی: خوش اخلاقی، خوش خلقی، خوشخویی، مهربانی | خوش اخلاقی، خوشخویی، نیک نفس

متضاد نیک خویی: بداخمی، بدخلقی، بدخیمی، ترشرویی، تندخویی، درشتخویی، زشت خویی، عبوسی | بدخویی

لغت نامه دهخدا

نیک خویی. ( حامص مرکب ) ملایمت. خوش رفتاری. خوش خلقی. نیک خو بودن :
به علم و عدل و به آزادگی و نیک خویی
مؤید است و موفق مقدم است و امام.
فرخی.
عاشق مردمی و نیک خویی است
دشمن فعل زشت و خوی لئام.
فرخی.
هزار سال همیدون بزی به پیروزی
به مردمی و به آزادگی و نیک خویی.
منوچهری.

پیشنهاد کاربران

بپرس