نیک بخت

/nikbaxt/

مترادف نیک بخت: بختیار، خوش اقبال، خوشبخت، دولتمند، سعادتمند، نیک اختر | خوش اقبال، خوشبخت، سعادتمند، سعید، کامیاب، نیک اختر، همایون

متضاد نیک بخت: بداختر، بدبخت | بدبخت

معنی انگلیسی:
auspicious, fortuitous, fortunate

لغت نامه دهخدا

نیک بخت. [ ب َ ] ( ص مرکب ) سعید. مسعود. دولت یار. خوش بخت. کام روا. سعادتمند. مفلح :
نیک بخت آن کسی که داد و بخورد
شوربخت آنکه او نخورد و نداد.
رودکی.
به هر شهر بنشست و بنهاد تخت
چنانچون بود مردم نیک بخت.
فردوسی.
شنیدی که بر ایرج نیک بخت
چه آمد ز تور ازپی تاج و تخت.
فردوسی.
بدو گفت شاپور کای نیک بخت
من این خانه بگزیدم از تاج و تخت.
فردوسی.
تا بود بود و از پس این تا بود بود
منصور و نیک بخت و قوی رای و پیش بین.
فرخی.
روا باشد این شاه را ماه تخت
که فرزند دارد چنان نیک بخت.
اسدی.
یکی جفت تخته یکی جفت تخت
یکی تیره روز و یکی نیک بخت.
اسدی.
جهان را تو باشی شه نیک بخت
که ناهید تاجت بود ماه تخت.
اسدی.
راستی شغل نیک بختان است
هرکه را هست نیک بخت آن است.
سنائی.
که نیک بخت و دولت یار آن تواند بود که اقتدا به خردمندان و مقبلان واجب بیند. ( کلیله و دمنه ). نیک بخت ترین سلاطین آن باشد کی... ( سندبادنامه ص 6 ).
جدا ازپی خسرو نیک بخت
بساط زر افکند بالای تخت.
نظامی.
بهاری تازه چون گل بر درختان
سزاوار کنار نیک بختان.
نظامی.
خندید شکوفه بر درختان
چون سکه عید نیک بختان.
نظامی.
مکن با بدان نیکی ای نیک بخت
که در شوره نادان نشاند درخت.
سعدی.
کسان را زر و سیم و ملک است و تخت
چرا همچو ایشان نه ای نیک بخت.
سعدی.
شنید این سخن سرور نیک بخت
برآشفت نیک و بپیچید سخت.
سعدی.
نیک بخت آن است که از حال دیگران پند گیرد. ( تاریخ گزیده ).
کحل الجواهری به من آر ای نسیم صبح
ز آن خاک نیک بخت که شد رهگذار دوست.
حافظ.
از اهل جدل و مباحثه بود و نیک بخت و سعادتمند. ( تاریخ قم ص 233 ).
- نیک بخت ساختن ؛ سعادتمندکردن : بدین مملکت او را مجدود و نیکبخت ساخت. ( تاریخ قم ص 8 ).
- نیک بخت شدن و گردیدن و گشتن ؛ سعادت یافتن. توفیق یافتن :
بود مرد آرمده در بند سخت
چو جنبنده گردد شود نیک بخت.
رودکی.
هرکس که او به خدمت او نیک بخت گشت بیشتر بخوانید ...

فرهنگ عمید

نیکوبخت، نکوبخت، خوشبخت، سعادتمند.

پیشنهاد کاربران

بلند اختر
اسعد
نو بخت
نبک بخت : بدبخت ، خوشبخت
خوش بخت بد بخت بد اقبال
هم خانواده ، خوش بخت بدبخت
معنی ، خوش بخت، بخت خوش
مخالف ، بد بخت ، بخت سیاه
معنی نیک بخت میشود. خوش بخت ، نیک اختر ، سعادتمند
مسعود
خوش بخت
سعیده

بپرس