نیک اسبه

لغت نامه دهخدا

نیک اسبه. [ اَ ب َ / ب ِ] ( ص مرکب ) دارای اسب راهوار. ( فرهنگ فارسی معین ) : خیاره با چند تن که نیک اسبه بودند بجستند. ( تاریخ بیهقی ص 39 ). سواری پنجاه نیک اسبه بر مقدمه و طلیعه فرستاد. ( تاریخ بیهقی ص 435 ). امیر به تاختن رفت با سواران جریده و نیک اسبه. ( تاریخ بیهقی ص 618 ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) دارای اسب رهوار : (( بویه ی اسب تازی داشت خیاره با چند تن - که نیک اسبه بودند - بجستند اوباش پیاده درماندند ... ) )

پیشنهاد کاربران

بپرس