لغت نامه دهخدا
- نیمه کاره گذاشتن ؛ به پایان نرساندن و رها کردن.
- نیمه کاره ماندن ؛ ناتمام باقی ماندن. به انجام نرسیدن : بعضی سخنان به اتمام نارسانیده نیمه کاره مانده است. ( رشحات علی بن حسین کاشفی ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
نیمه تمام، نصفه مونده /Nesfeh mundeh /که کلمه اخیر در اصل نصفه مانده می باشد که در گویش شهرستان بهاباد به معنای همان نیمه کاره است.