نیمه غایب کتابی از حسین سناپور است در نشر چشمه منتشر شده است. در سال ۱۳۷۸ برندهٔ اولین دوره جایزهٔ مهرگان ادب به عنوان بهترین رمان سال و در سال ۱۳۸۱ برنده جایزه یلدا شده است. [ ۱] [ ۲] چاپ بیست و یکم این اثر سال ۱۴۰۰ منتشر شده است. [ ۳] گزارش هایی این اثر را به عنوان یکی از رمان های پرفروش نیمه اول دهه هشتاد خورشیدی معرفی کرده است. [ ۴]
داستان نیمه غایب در سال ۱۳۶۷ و ۱۳۶۹ می گذرد و زندگی نسلی را روایت می کند که جوانی شان را در سال های پایانی جنگ ایران و عراق و آغاز عصر پس از جنگ در تهران می گذرانند. فرهاد عاشق سیمیندخت است، اما سیمیندخت بیش از هر چیز دغدغه پیدا کردن مادرش را دارد که ۲۲ سال پیش از خانواده بریده و به آمریکا مهاجرت کرده است. صدرالدینی، پدر معتاد و زنباره سیمیندخت در عین علاقه قلبی به همسرش ثریا، به او فحاشی می کند و او را از خود بیزار کرده است. الهی دوست صدرالدینی که مردی خودساخته است عاشق ثریا می شود و کوشیده در دوران کودکی سیمیندخت، با نزدیک کردن خود به وی خلأ احساسی او را پر کرده و همچنین ثریا را از وضع او آگاه کند. فرح دوست همخانه ای سیمیندخت اهل لاهیجان است. خانواده ای پدرسالار دارد که بی اجازه وی تصمیم بر ازدواجش گرفته اند، اما وی با بیژن ارتباط عاطفی دارد. بیژن در نهایت وی را رها کرده و خواستگاریش از وی را انکار می کند. فرح که شخصیتی شاد داشته دست به خودسوزی می زند که توسط سیمیندخت ناکام می ماند. پس از مرگ صدرالدینی، الهی ثریا را به ایران می آورد و مادر و دختر یکدیگر را پس از ۲۲ سال پیدا می کنند. فرهاد از خانواده ای سنتی و بازاری است و دلباخته سیمیندخت شده است. وی از سیمیندخت تقاضا می کند با خانواده اش آشنا بشود، اما سیمیندخت این تقاضا را رد می کند. فرهاد به خاطر نقشش در یک اعتراض دانشجویی از طرف کمیته انضباطی بازخواست می شود و چون حاضر به امضای تعهدنامه نمی شود، از تحصیل معلق می شود. وی که در آخرین روزهای تحصیل از سیمیندخت جدا شده است، پس از دو سال به دنبال وی به دانشگاه بازمی گردد تا از او درخواست ازدواج کند، اما سیمیندخت به آمریکا رفته و در آنجا ازدواج کرده و به تحصیل مشغول شده است. وی که دو سال بدون ارتباط با خانواده سنتی و پدرسالارش زندگی کرده، به ازدواجی اجباری برای خوشحالی پدرش که در بستر مرگ قرار دارد، تن می دهد. [ ۵]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفداستان نیمه غایب در سال ۱۳۶۷ و ۱۳۶۹ می گذرد و زندگی نسلی را روایت می کند که جوانی شان را در سال های پایانی جنگ ایران و عراق و آغاز عصر پس از جنگ در تهران می گذرانند. فرهاد عاشق سیمیندخت است، اما سیمیندخت بیش از هر چیز دغدغه پیدا کردن مادرش را دارد که ۲۲ سال پیش از خانواده بریده و به آمریکا مهاجرت کرده است. صدرالدینی، پدر معتاد و زنباره سیمیندخت در عین علاقه قلبی به همسرش ثریا، به او فحاشی می کند و او را از خود بیزار کرده است. الهی دوست صدرالدینی که مردی خودساخته است عاشق ثریا می شود و کوشیده در دوران کودکی سیمیندخت، با نزدیک کردن خود به وی خلأ احساسی او را پر کرده و همچنین ثریا را از وضع او آگاه کند. فرح دوست همخانه ای سیمیندخت اهل لاهیجان است. خانواده ای پدرسالار دارد که بی اجازه وی تصمیم بر ازدواجش گرفته اند، اما وی با بیژن ارتباط عاطفی دارد. بیژن در نهایت وی را رها کرده و خواستگاریش از وی را انکار می کند. فرح که شخصیتی شاد داشته دست به خودسوزی می زند که توسط سیمیندخت ناکام می ماند. پس از مرگ صدرالدینی، الهی ثریا را به ایران می آورد و مادر و دختر یکدیگر را پس از ۲۲ سال پیدا می کنند. فرهاد از خانواده ای سنتی و بازاری است و دلباخته سیمیندخت شده است. وی از سیمیندخت تقاضا می کند با خانواده اش آشنا بشود، اما سیمیندخت این تقاضا را رد می کند. فرهاد به خاطر نقشش در یک اعتراض دانشجویی از طرف کمیته انضباطی بازخواست می شود و چون حاضر به امضای تعهدنامه نمی شود، از تحصیل معلق می شود. وی که در آخرین روزهای تحصیل از سیمیندخت جدا شده است، پس از دو سال به دنبال وی به دانشگاه بازمی گردد تا از او درخواست ازدواج کند، اما سیمیندخت به آمریکا رفته و در آنجا ازدواج کرده و به تحصیل مشغول شده است. وی که دو سال بدون ارتباط با خانواده سنتی و پدرسالارش زندگی کرده، به ازدواجی اجباری برای خوشحالی پدرش که در بستر مرگ قرار دارد، تن می دهد. [ ۵]
wiki: نیمه غایب