نیم گرم

/nimgeram/

مترادف نیم گرم: ولرم

متضاد نیم گرم: سرد، داغ

معنی انگلیسی:
tepid, lukewarm, lukewarm

لغت نامه دهخدا

نیم گرم. [ گ َ ] ( ص مرکب ) شیرگرم. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). فاتر. هر مایعی که گرمی آن مانند شیر تازه دوشیده باشد. ( ناظم الاطباء ). نه گرم و نه سرد. ملایم. ممهد. ولرم. ملول. ( یادداشت مؤلف ) : چشمی که سرمازده باشد کاه گندم اندر آب بپزند و آن آب نیم گرم به چشم اندر چکانند. ( ذخیره خوارزمشاهی ). این آبها و روغنها نیم گرم اندر دهان می دارند و بدان غرغره می کنند. ( ذخیره خوارزمشاهی ). بامداد کشکاب دهند نیم گرم. ( ذخیره خوارزمشاهی ).

فرهنگ عمید

آنچه نه داغ باشد نه سرد، ولرم.

مترادف ها

hypothermal (صفت)
نیم گرم، نسبتا گرم، وابسته به تقلیل درجه حرارت

lukewarm (صفت)
نیم گرم، بی اشتیاق، ولرم

tepid (صفت)
نیم گرم، ولرم

فارسی به عربی

فاتر

پیشنهاد کاربران

بپرس