نیم پخته. [ پ ُ ت َ / ت ِ ] ( ن مف مرکب ) نیم طبخ شده. ( یادداشت مؤلف ). نیم پز. گوشتی که به خوبی نپخته است. || نیم رس. میوه ای که کاملاً رسیده نیست. || که به حد کمال نرسیده است. تازه کار : با نیم پختگان نتوان گفت سوز عشق خام از عذاب سوختگان بی خبر بود.