نیم پخت. [ پ ُ ]( ن مف مرکب ) نیم پخته. نیم پز. رجوع به نیم پخته شود.- نیم پخت شدن ؛به کمال نرسیدن : راست کاران بلندنام شوندکجروان نیم پخت و خام شوند.سنائی.