نیم سوز

/nimsuz/

معنی انگلیسی:
brand, firebrand, cinder, embers

لغت نامه دهخدا

نیم سوز. ( ن مف مرکب ) نیم سوخته. ( آنندراج ). که نیم آن سوخته است. ( یادداشت مؤلف ). نیم سوزیده. که نیمی از آن باقی است و نیم دیگر سوخته و معدوم شده است :
اشک چون شمع نیم سوز فشاند
خفته تا وقت نیم روز بماند.
نظامی.
مینا چو نیمه شد نرساند شبم به صبح
تا صبحدم وفا نکند شمع نیم سوز.
دانش ( از آنندراج ).
|| هیمه و چوبی که قسمتی از آن در اجاق سوخته و تبدیل به زغال شده است.

فرهنگ فارسی

( صفت ) نیم سوخته .

فرهنگ عمید

۱. چوب یا هیزمی که تمام آن نسوخته باشد.
۲. [عامیانه، مجاز] لاغر و سیاه.

مترادف ها

brand (اسم)
جور، نشان، مارک، نوع، انگ، داغ، نیمسوز، جنس، رقم، لکه بدنامی، علامت داغ، اتش پاره

firebrand (اسم)
نیمسوز، اتش پاره، ادم فتنه انگیز

فارسی به عربی

صنف

پیشنهاد کاربران

بپرس