نیم سفته

لغت نامه دهخدا

نیم سفته. [ س ُ ت َ / ت ِ ] ( ن مف مرکب ) نیم سوراخ کرده شده. ( برهان قاطع ). که کار سفتن و سوراخ کردن آن هنوز به پایان نرسیده است :
نخستین ز گوهر یکی سفته بود
یکی نیم سفته دگر نابسود.
فردوسی.
آنچ از او نیم گفته بد گفتم
گوهر نیم سفته را سفتم.
نظامی.
|| نیم سفت. ( آنندراج ). کنایه از سخن ناتمام و سربسته. ( برهان قاطع ). || تراوش اندک را نیز گویند. ( برهان قاطع ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - نیم سوراخ کرده شده . ۲ - سخن ناتمام و سر بسته . ۳ - تراوش اندک .

پیشنهاد کاربران

بپرس