نیم رسی

لغت نامه دهخدا

نیم رسی. [ رَ ] ( حامص مرکب ) نیم رس بودن. نیم رسیدگی. رجوع به نیم رس شود.

فرهنگ فارسی

نیم رس بودن ٠ نیم رسیدگی ٠

پیشنهاد کاربران

بپرس