نیم داشت نیمداشت
فرهنگ فارسی
۱ - ( مصدر ) دارابودن مالک بودن . ۲ - نگاه داشتن ضبط کردن . ۳ - پنداشتن ۴ - طول کشیدن : ( چنانکه از نماز پیشین تا شب بداشت . ) ( بیهقی ۵ ) ۴۴٠ - وادار کردن واداشتن : ( خواجه بلعمی را بر آن داشت تا .... ) ( مقدمه شاهنامهابو منصوری . هزاره فردوسی ۶ . ) ۱۳۵ - مواظبت کردن تعهد کردن : مرا اگر بداری بکار آیمت . ۷ - وجود شئ خارجی در شئ دیگر ( موقتا ) ( دیوار موش دارد ) ۸ - مشغول بودن : داشت کاغذی مینوشت . یا بداشتن امتداد یافتن : آن جنگ از نماز پیشین تا شب بداشت . ( بیهقی ) یا به .... داشتن کسی را محسوب کردن : ( از آن مرز کس را بمردم بداشت . ) خود را داشتن . خود را نگاه داشتن خودداری کردن : ( دختر بیفتاد باز خورشید شاه عنان باز کشید و بمردمی خود را بداشت .
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید