نیم تن

لغت نامه دهخدا

نیم تن. [ ت َ ] ( اِ مرکب ) نیم تنه. آرخالق. ( برهان قاطع ). جامه دامن و آستین کوتاه که نیم تنه نیز گویند و به کنایه و مجاز لنگ رانیز گویند. ( از رشیدی ). جامه ای باشد کوتاه مر زنان را. ( از جهانگیری ). رجوع به نیم تنه شود :
نیم تنی تا سر زانوش هست
ازپی آن بر سر زانو نشست.
نظامی.

پیشنهاد کاربران

بپرس