نیم باز. ( ص مرکب ) چیزی که تمام وا نباشد چون مژه چشم و غنچه. ( آنندراج ). نیم لا. ( یادداشت مؤلف ). نیم گشاده. چشم نیم خفته. ( ناظم الاطباء ). آنچه که نه کاملاً باز و نه کاملاً بسته بود. ( فرهنگ فارسی معین ) : مخمور سر به گوشه بالین نهاده لیک می می تراود از مژه نیم باز او.
طالب ( از آنندراج ).
فرهنگ فارسی
(صفت ) آنچه که نه کاملا باز و نه کاملا بسته باشد . یا چشم نیمباز . چشم نیم خفته و نیم گشاد .