نیله


معنی انگلیسی:
grey horse

لغت نامه دهخدا

( نیلة ) نیلة. [ ن َ ل َ ] ( ع اِ ) عطیه. دهش. ( منتهی الارب ) ( از متن اللغة ). نوله. نائل. ( متن اللغة ).
نیله. [ ل َ / ل ِ] ( اِ ) عصاره نیل. ( منتهی الارب ) ( برهان قاطع ). فشارده نیل. ( برهان قاطع ). نیلج معرب آن است. ( برهان قاطع ). فشارده نیل. عساره وسمه. ( ناظم الاطباء ). || اسب کبود. ( آنندراج ). بیشتر بر اسب و استر [کبودرنگ ] اطلاق کرده اند. ( از برهان ) ( از ناظم الاطباء ). اسب سفیدموی که موی سیاه بسیار نیز دارد. ( یادداشت مؤلف ). || جانوری است صحرائی کلان تر از گوزن که آن را نیله گاو نیز گویند. ( غیاث اللغات ). رجوع به نیله کاو شود. || ( ص ) کبود. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ) ( انجمن آرا ) ( ناظم الاطباء ). نیلی. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). نیلی رنگ. به رنگ نیل :
کسی کاندر خلافت جامه ای پوشد همان ساعت
ز بهر سوک او مادر بپوشد جامه نیله.
فرخی.

فرهنگ فارسی

نیلی، کبودرنگ، برنگ نیل، نیل فام، هرچیزکبودرنگ
۱ - ( صفت ) هر چیز نیلی و کبود . ۲ - عصار. نیل : نیلج . ۳ - اسب و استر کبود رنگ : (( زهر قسم اسب الوان در طویله سمند و ابلق و کورنگ و تیله . ) ) ( ویس ورامین فرنظا. )
عطیه ٠ دهش ٠ نوله ٠ نائل ٠

فرهنگ معین

(لِ ) (اِ. ) ۱ - نیل . ۲ - (ص . ) کبود.

فرهنگ عمید

کبودرنگ، به رنگ نیل، نیل فام، هرچیز کبودرنگ.

گویش مازنی

/nile/ نام اسبی که سفید نقره ای باشد

واژه نامه بختیاریکا

( نیلِه ) سفید

پیشنهاد کاربران

بپرس