نیلفر. [ ل ُ ف َ ] ( اِ ) نیل پر. نیلوفر. ( جهانگیری ) ( آنندراج ) ( برهان قاطع ). رجوع به نیلپر ونیلوفر شود : هوای سیلی حکم تو گر بر او بوزدکبودرنگ شود همچو نیلفر آتش.ثنائی ( از آنندراج ).