نیشگان


معنی انگلیسی:
pinch(ing)

پیشنهاد کاربران

برق الماس به چشم زن حاجی خورده بود و بی اختیار پشت دخترش را نیشگان گرفته بود.
کتاب طوبا و معنای شب، نوشته ی شهرنوش پارسی پور
نیشگان: نیشگون ، نیش مانند، نیش کم
( ( دستش کرد توی جیب کتش و یک قوطی حلبی کوچک بیرون آورد . . . بعد درش را وا کرد. آن وقت با دو انگشتش مثل اینکه بخواهد جایی را نیشگان بگیرد، یک نیشگان تنباکو خوراکی از توی آن بیرون آورد. ) ) ( صادق چوبک، چرا دریا توفانی شده بود. )

بپرس