نیش کسی باز بودن : خندیدن بی جا، نیش باز کردن ؛ خنده ای خنک و بی مزه و نادلنشین کردن.
- نیش باز شدن ؛ خندان شدن. از خوشحالی خنده کردن. لبان کسی تا بناگوش بازشدن. فراخ خندیدن به نشانه خوشحالی. ( فرهنگ عامیانه جمال زاده از فرهنگ فارسی معین ) .
... [مشاهده متن کامل]
( ( مش حیدر نیشش باز بود و شادی تو چهره اش موج می خورد. ) ) ( صادق چوبک ، پاچه خیزک )
- نیش باز شدن ؛ خندان شدن. از خوشحالی خنده کردن. لبان کسی تا بناگوش بازشدن. فراخ خندیدن به نشانه خوشحالی. ( فرهنگ عامیانه جمال زاده از فرهنگ فارسی معین ) .
... [مشاهده متن کامل]
( ( مش حیدر نیشش باز بود و شادی تو چهره اش موج می خورد. ) ) ( صادق چوبک ، پاچه خیزک )