نیست وش. [ وَ ] ( ص مرکب ) معدوم مانند. نابودنما. ( فرهنگ فارسی معین ). نیست شکل. که به ظاهر معدوم و ناپدید است : نیست وش باشد خیال اندر جهان تو جهانی بر خیالی بین روان.
مولوی.
فرهنگ فارسی
( صفت ) معدوم مانند نابود نما : (( نیست وش باشد خیال اندر روان تو جهانی بر خیالی بین روان . ) ) ( مثنوی . نیک. ۶ : ۱ )