نیزه کشیدن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - نیزه را بلند کردن و بجانب خصم حواله کرد : (( جنگجویان نیزه بازند از یمین و از یسار تند خوبان رخش تازند از یسار از یمین . ) ) ( وحشی . چا. امیر کبیر ص ۲ ) ۲۵۱ - نور پاشیدن ( ایهام بدو معنی ) : (( نیزه کشیده آفتاب حلق. مه در ربود نیز. این زر سرخ حلقه آن سیم ناب . ) ) (( شب عربی وار بود بسته نقاب بنفش از چه سبب چون عرب نیزه کشید آفتاب ? ) ) ( خاقانی . سج . ۴۱ )

پیشنهاد کاربران

بپرس