فرهنگ فارسی
مترادف ها
نیشتر زدن، نیزه زدن
نیزه زدن، سریعا رفتن، رحلت کردن، با چیز نوک تیز سوراخ کردن
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
نیزه آختن ؛ نیزه زدن. ( فرهنگ فارسی معین ) . نیزه کشیدن : در سواری و گوی باختن و نیزه آختن بغایت چست و چالاک بود. ( سلجوقنامه ظهیری ص 34 از فرهنگ فارسی معین ) .