نیزل

لغت نامه دهخدا

نیزل. [ زِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان کلاترزان بخش رزاب شهرستان سنندج. در15هزارگزی شمال شرقی رزاب و 15هزارگزی جنوب جاده سنندج به مریوان ، در منطقه کوهستانی سردسیری واقع است و 170 تن سکنه دارد. آبش از چشمه و محصولش غلات ، گردو، لبنیات ، مختصر توتون و شغل اهالی زراعت ، گله داری و زغال فروشی است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5 ).

پیشنهاد کاربران

کم، اندک ، قلیل، کوچک، به کم قناعت کردن ، با صدای بلند حرف زدن ، آداب و سبکی که کم میخورند و کم تنوع می پوشند و کم فضا و در فضاهای کوچک زندگی می کنند : نیزلی یا نیزلیایی این سبک زندگی از زیر مجموعه آیین و روش زندگی دراویش کردستان است که با صدای بلند و رسا گفتگو و حرف می زنند.

بپرس