نیروبخش

/nirubaxS/

مترادف نیروبخش: انرژی زا، مقوی، نیروزا

معنی انگلیسی:
bracing, energizer, tonic, crisp, food, restorative

لغت نامه دهخدا

نیروبخش. [ ب َ ] ( نف مرکب ) مقوی. ( یادداشت مؤلف ). || مؤید. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به نیرو شود.

مترادف ها

tonic (صفت)
صوتی، نیروبخش، مقوی، صدایی، اهنگی

bracing (صفت)
نشاط انگیز، نیروبخش، فرح بخش

life-giving (صفت)
نیروبخش، حیات بخش، روانبخش

فارسی به عربی

مقوی

پیشنهاد کاربران

بپرس