نیرنگ باز

/neyrangbAz/

مترادف نیرنگ باز: جادوگر، حقه باز، حیله گر، شارلاتان، شعبده باز، فریبنده، محتال، مکار

معنی انگلیسی:
artful, charlatan, crafty, deceitful, foxy, designing, guileful, insidious, tricky, wily, slicker

لغت نامه دهخدا

نیرنگ باز. [ ن َ / ن ِ رَ ] ( نف مرکب ) ساحر. جادوگر. ( یادداشت مؤلف ). || چشم بند. حقه باز. مشعبد. ( یادداشت مؤلف ). || مکار. حیله گر. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - ساحر جادو گر . ۲ - حقه باز مشعبد ۳ - مکار حیله گر.

فرهنگ عمید

حقه باز، حیله گر.

واژه نامه بختیاریکا

شندینه

مترادف ها

trickster (اسم)
عیار، نیرنگ باز، حقه باز، گول زن، شیاد، بامبول زن

tricky (صفت)
متقلب، نیرنگ باز، مکار، مزورانه، شیادانه، از روی حیله و تزویر، مهارت امیز، نیرنگ امیز، خدعه امیز

artful (صفت)
مصنوعی، عیار، حیله گر، استادانه، نیرنگ باز، صنعتی

vulpine (صفت)
حیله گر، نیرنگ باز، روباه صفت

فارسی به عربی

ماکر
اِحتیالی

پیشنهاد کاربران

نیرنگ ؛ اگر کلمه رنگ را به مانند سرنخی دست بگیریم تا ببینیم ته این نخ به کجا می رسد اینطور می شود تبیین کرد؛
کلمه ی کلیدی این کلیدواژه کلمه ی رنگ می باشد. کلیدواژه ی رنگ هم مقوله ای است که مرتبط با مقوله ی نگار و نگریستن و انگار و انگاره و نهایتاً انگ به مفهوم یک انگاره شیرین و چسبناک تحت عنوان انگبین می باشد. با این اصطلاح که هر چه دیده بیند دل کند یاد. فلسفه ایجاد این کلمه یعنی نه اون رنگ اصلی. با این اصطلاح و ضرب المثل که گنجشک رو به جای قناری رنگ کردن.
...
[مشاهده متن کامل]

� سالوس �
دغل مانع
پرمکر ؛ بسیار حیله گر. بسیار مکار. سخت نیرنگ باز :
هر کو به گرد این زن پرمکر گشت
گر ز آهن است نرم کند گردنش.
ناصرخسرو ( دیوان چ تقوی ص 227 ) .
سربتاب از حسد و گفته پرمکر و دروغ
چوب پر مغز مخر جامه پر کوس و اریب.
ناصرخسرو ( دیوان چ تقوی ص 421 ) .
شیاد . . . . حیله باز . . . . . . . حقه باز . . . . . . شارلاتان . . . . . . دورو . . . .

بپرس