نیدل

لغت نامه دهخدا

نیدل. [ دِ ] ( ع اِ ) بلا. رنج. ( ناظم الاطباء ). داهیة. ( اقرب الموارد ). || کار سترگ. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). امر جسیم. ( اقرب الموارد ).

نیدل. [ دِ / ن َ دِ ] ( ع اِ ) کابوس. سکاچه ، یا چیزی است مثل آن. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). بختک. فرنجک.جاثوم. عبدالجنة. نیدلان. ضاغوط. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

کابوس . سکاچه یا چیزی است مثل آن . بختک . فرنجک . جاثوم . عبدالحبه .

پیشنهاد کاربران

بپرس