نیارم از مصدر یارستن، بمعنی: نمی توانم، طاقت ندارم.
( ( پسر گفت راهی دراز است و سخت
پیاده نیارم شد ای نیکبخت ) )
پسر گفت که ای نیکبخت، راه طولانی و دشوار است، پیاده نمی توانم این مسیر را بپیمایم.
( ( پسر گفت راهی دراز است و سخت
پیاده نیارم شد ای نیکبخت ) )
پسر گفت که ای نیکبخت، راه طولانی و دشوار است، پیاده نمی توانم این مسیر را بپیمایم.