نیارا

در باور نیاکان ما ایرانیان آب و روشنایی نسبت نزدیک به هم دارند، ایرانیان عقیده دارند آب روشنایی می آورد و پشت سر مسافر آب می پاشند. از این رو تمام واژه هایی که برای آب بکار می برند معنای روشنایی هم می دهند.
مانند : آفتاب = آب و نور
:سرشک = آب دیده ، آب و نور
واژه ی سنسکریت " نیرَ " ( nira ) که به معنی آب است باید معنی روشنایی هم بدهد . نیز واژه ی پهلوی نیریا ( nirya ) به معنی فانوس می باشد. بدین سان روشن می شود که لغت نور گویش دیگری از واژه ی نیر است .
مانند : خون که در بعضی گویش ها خین میگویند .
: سمنو را سمنی میگویند.
: پالود را پالیده هم میگویند.
نتیجه اینکه واژه ی نیر به معنی بسیار نور دهنده و روشن و نیار ونیارا مشتق از واژ ی نیر است.
در اصطلاح به ماه نیر اصغر و به خورشید نیر اکبر میگویند.
همچنین در ایران روستاها و شهرهای دیگری بنام نیر و یا از مشتقات نیر وجود دارد.
مانند : نیر دهی است از دهستان ژاوه رود در بخش زرابِ شهرستان سنندج.
: نیر دهی است از دهستان درجزینِ بخش رَزَن همدان.
: نیر از بخشهای یازده گانه ی شهرستان یزد که در جنوب ای شهر واقع است.
: نیار یکی از روستاهای بخش شاسکوه بیرجند.
اگر به نقشه ی ایران توجه شود از واژه ی نیر و مشتقات آن ، روستاها و شهرهای دیگری هم وجود دارد.
آنچه پیداست در ایران باستان به نور وآب احترام خاصی قائل بوده اند که در نام بسیاری از روستاها وشهرها از واژه ی نیر ، نیار و نیارا به معنی " محل نور یا نور دهنده " استفاده کرده اند. ویا بعضی شهرها را سراب ، بیناب ، تکاب ، خیاو ( نام قدیم مشکین شهر ) به معنی محل آب یا چشمه نام گذاری کرده اند.
نام هر یک از این شهرها وروستاها یک واژه ی باستانی و کهن میباشد که قدمت وتاریخ واصالت فرهنگی ساکنان را در منطقه به اثبات می رساند.
اگر در واژه های " نیر ، نور ، نار " دقت کنیم ، فقط حروف وسط کلمه ها تغییر یافته و معنی هر سه کلمه در اصل یکی است.