نیاختن

لغت نامه دهخدا

نیاختن. [ن َ ت َ ] ( مص منفی ) مقابل آختن. رجوع به آختن شود.

پیشنهاد کاربران

از واژهٔ �نیاز� می توان فعلِ سادهٔ �نیازیدن� به معنای �نیاز داشتن� را ساخت که صرفِ زیر را دارد:
نیازَم، نیازی، نیازَد، نیازیم، نیازید، نیازند
می نیازَم، می نیازی، می نیازَد، می نیازیم، می نیازید، می نیازند
...
[مشاهده متن کامل]

نیازیدم، نیازیدی، نیازید، نیازیدیم، نیازیدید، نیازیدند
.
- - - نمونه ها - - -
نوزادان به مراقبت دائمی نیازَند ( نیاز دارند ) .
به کمک می نیازید ( نیاز دارید ) ؟
نرو؛ ممکن است به تو نیازیده باشم ( نیاز داشته باشم ) .
آن ها به شدت به یک تغییر نیازیدَند ( نیاز پیدا کردند، نیاز داشتند ) .
.
- - - چرا نباید سراغ �نیاختن� رویم؟ - - -
چرا دیسهٔ ( شکلِ ) گذشته این فعل باید �نیازیدن� باشد و نه �نیاختن�؟
دلیلِ یکم ) زیرا زبانور با دیدنِ �نیاز� می تواند خودبخود فعلِ گذشتهٔ �نیازیدن� را بسازد ( پیش بینی پذیر ) ، اما فعلِ گذشته �نیاختن� پیش بینی ناپذیر است. ممکن است زبانور به خطا افتد.
ببینید:
۱ ) سوختن و سوز، پختن و پز - - > ارتباط خ و ز
۲ ) اَفراشتن و اَفراز، بِرِشتن و بَریز - - > ارتباط ش و ز
۳ ) آغازیدن و آغاز، آمُرز و آمُرزیدن - - > بدونِ تغییر
بنابراین دستِ کم سه حالت برای فعل هایی که زمانِ حال شان به �ز� می پایانَد وجود دارد. حالت های یک و دو پیش بینی پذیر نیستند و زبانور باید رابطهٔ میان فعلِ گذشته و حال را با تکرار و از راهِ یادسپاری، بیاموزد. این یعنی تحمیلِ بارِ اضافه به زبانور. در حالی که حالتِ سوم بارِ اضافی ندارد، زبانوَر خودبخود آن را خواهد ساخت.
دلیلِ دوم ) همچنین باید دقت شود که اگر فعلِ �نیاختن و نیاز - � را به جای �نیازیدن و نیاز - � به کار بریم، فعلِ فرضیِ �نیاخیدن و نیاخ - � نیز از میان می رود، چرا که �نیاختَن� دیسهٔ دیگرِ �نیاخیدن� است.
دقت شود که پسوندِ مصدرساز زبانِ فارسی دو تکواژگونهٔ � - دن� و � - تن� است. می توانیم از واژهٔ �نیاخ� فعلِ فرضیِ �نیاختن/نیاخیدن و نیاخ - � را بسازیم.

🇮🇷 نیاختن کارواژه ای پارسی است 🇮🇷
چمار: نیاز داشتن
( دیسه ی دیگرِ نیازیدن )
نیازیدن/ نیاز داشتن/
مانند : سوختن و سوزیدن = نیاختن و نیازیدن
م. ث
در صحرا، چیزی که آنها می نیاختند آب بود.