دیکشنری
مترجم
بپرس
نیابت گر
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
نیابت گر. [ ب َ گ َ ] ( ص مرکب ) خلیفه. جانشین. وکیل. ( ناظم الاطباء ). نایب.
فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱ - جانشین قائم مقام . ۲ - وکیل .
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها