نی زدن. [ ن َ / ن ِ زَ دَ ] ( مص مرکب ) نی نواختن. با دمیدن در نای آهنگهانواختن. رجوع به نی به معنی مزمار شود : آن یکی نائی که نی خوش می زده ست ناگهان از مقعدش بادی بجست.
مولوی.
فرهنگ فارسی
نی نواختن . با دمیدن درنای آهنگهای نواختن .
مترادف ها
pipe(فعل)
لوله کشی کردن، نی زدن، فلوت زدن، صفیر زدن، با صدای تیز و زیر حرف زدن