چو در نی بست تن ایمن نشستی
ز دل در جان جانت طارمی کو.
سنائی.
و نی بستی بود که ایشان در آنجا جمله شدندی و بازی کردندی. ( کلیله و دمنه ).گرد تو صف زده خوبان کمربسته چو نی
گوئی از هر طرفی گرد شکر نی بست است.
کمال خجندی ( از آنندراج ).
شعله را پیرهن از خس نتوان پوشیدن خنده ها عشق به نی بست زلیخا دارد.
سالک یزدی ( از آنندراج ).
هر آن دلی که ندارد محبتش بادابرو همیشه ز نی بست سینه بیت حزن.
کلیم ( از آنندراج ).