نگیختن

پیشنهاد کاربران

جناب ژاسپ گرامی ممنون از پاسخ تان. بنده از منبع ای که شما نوشتید، یعنی 'وند ها و گهواژه ی فارسی' که نوشته ی دکتر محمود حسابی است، بازدید کردم و متاسفانه نگارنده در مقدمه ی خود توضیحی نسبتاً ساده داده است که به نظر بنده برای چنین موضوعی بسنده نیست. علاوه بر این، کتاب ایشان دارای کمی عیوب و کاستی هایی است که اینک برای شما بر می شمرم:
...
[مشاهده متن کامل]

- یک اینکه نگارنده خواننده را به هیچ منبع ای ارجاع نمی دهد و این کمی مشکل زا است، زیرا که برخی از وند ها و واژگانی که نگارنده در کتاب خود اورده در لغت نامه های پارسی نو همچون دهخدا و پارسی میانه مانند مکنزی یافت نمی شوند، یا به معنایی دگرگونه امده اند.
- دوم اینکه نگارنده ستاک و وند های پارسی را مستقیما با هم چم های انگلیسی شان برابر به شمار آورده که در برخی موارد درست است اما در بسیاری موارد از لحاظ ریشه شناختی و چمی نادرست است و خواننده را سردرگم می سازد؛ به ویژه چون که ایشان با روشی که برای هم سنجی واژگان انگلیسی و پارسی استفاده کرده اند، تفاوت و ناهمسانی هایی را که در زمینه ی معنایی و کاربردی بین زبان انگلیسی و پارسی وجود دارد، نادیده گرفته اند.
- سوم اینکه نویسنده بسیاری از وند های پارسی را به ریخت نادرست نبشته اند و هیچ کوششی برای دراوردن ریخت های وند ها به دیسه ی کنونی شان نکرده اند; و معانی برخی وند ها و کارواژگان را به نادرستی ذکر کرده اند. برای نمونه، وند 'پاد، پات' را در یک گروه با وند 'پد، پت' نهاده اند اما انها هم ریشه نیستند، و ان را به معنای 'مخالف، برعکس، مقابل' دانسته اند که نادرست است؛ متاسفانه در فضای مجازی پارسی زبانان این سوءتفاهم بسیار رایج است. وند 'پاد' که از فعل 'پادن/پاییدن' می اید معنای 'محافظت، دفاع، نظارت، مراقبت، و. . ' می دهد که در واژگانی چون 'پادزهر' و 'پادرزم' در پارسی میانه دیده می شود و در لغت نامه ی مکنزی و در سایت انگلیسی ویکی واژه ( Wiktionary ) نیز به همین معنی امده است. نمونه ای دیگر این است که ایشان در صفحه ی ۵۹ نیز فعل 'یازیدن' را هم چم 'گوالیدن' دانسته که کاملا دارای معنایی متفاوت است. متاسفانه از اینگونه اشتباه ها مثال های بسیار زیادی وجود دارند.
چهارم اینکه، برخی وند هایی که ایشان ذکر کرده اند در زبان پارسی نو، میانه و باستانی بکار نرفته اند؛ برای نمونه در صفحه ی ۹ پیشوند 'اتار' به معنای 'hetero' امده که نه در پارسی میانه و نه در پارسی باستانی بکار رفته است، و ایشان با این پیشوند واژگانی نیز ساخته اند. گویا ایشان از وند های زبان انگلیسی الهام گرفته و سعی کرده اند برابر هایی در زبان پارسی بردیسند ( برسازند ) که به خودی خود کاری نادرست و زیان اور نیست اما ایشان با پیشوند ها و ستاک هایی بدین کار پرداخته اند که یا کاملا در پارسی وجود نداشته اند، یا انها را با دیسه های بسیار کهن شان بکار برده اند که از هماهنگی و سازگاری پارسی کنونی می کاهد. حتی اگر این مشکلات نبود، به نظر بنده پیش از گرته برداری از زبان های دیگر، بهتر است برای الهام گیری از زبان غنی پارسی میانه بهره برداری شود و واژگانی که در ان زبان رایج بوده اند و امروزه به بکار نمی روند احیا شوند؛ زیرا که تاثیر گذاری زبان انگلیسی و دیگر زبان ها بر پارسی، اگر افرایش یابد می تواند زیان اور باشد.
شوربختانه این مشکلاتی که بنده ذکر کردم، در بسیاری از فرهنگ هایی که به زبان پارسی نوشته شده اند وجود دارند، به ویژه کتاب های سره نویسی و سره گویی. بنده پروفایل شما را دیدم و خواندم که شما در حال نوشتن فرهنگ واژگان هستید. این کار شما قابل تحسین است و من از شما سپاسگذارم که به چنین کاری پرداخته اید و برای ان کوشیده اید. بنده پیشنهاد می کنم که برای گِرد آوری واژگان، بیشتر از منابع انگلیسی یا ترجمه ی پارسی انها استفاده کنید مخصوصا فرهنگ های پارسی میانه که واقعا سرشار هستند از واژگانی شایسته برای احیا کردن، مد نظر خود قرار دهید. من در زیر از دو فرهنگ پارسی میانه ی مورد علاقه ام نام بردم که گویا شما یکی از انها را می شناسید:
A Concise Pahlavi Dictionary by D. N Mackenzie
Dictionary of Manichean Middle Persian and Parthian by Durkin - Meisterernst, Desmond
برای متن های پارسی میانه پایگاه دادگان پارسیگ یا Parsig Database بسیار معتبر و مفید است.
صفحه ی انگلیسی ویکی واژه ( Wiktionary ) برای ریشه یابی منبع بسیار خوبی است و بنده پیشنهاد می کنم اگر تا کنون از ان بازدید نکردید حتما بکنید زیرا بر خلاف ویکی واژه ی فارسی در ان نه تنها معنی بلکه ریشه ی واژگان نیز به طور مفصل امده است.
منابع مزبور از کتاب های سره نویسی و سره گویی و دیگر فرهنگ ها بسیار معتبر تر هستند و بنده پیشنهاد می کنم که بیشتر از انها استفاده کنید و منابع ای همچون 'وند ها و گهواژه ی فارسی' را با انها جایگزین کنید. پیشاپیش از بردباری تان در خواندن این متن سپاس گزارم و اگر نکته ای را نابجا یا ناروا اورده ام پوزش می طلبم؛ مشتاق خواندن دیدگاه های شما هستم. پدرود.

بله در مکنزی آنطور نوشته شده که درست هم هست. نگیختن یعنی پایین کشیدن {پرده یا حجاب} همان آشکار کردن چیزی پنهان است ، همان طور که توضیح دادن یک پیام پنهان را به فرد می نمایاند ، در مواجهه کرده نیز چیزی
...
[مشاهده متن کامل]
که قرار نبوده با آن برخوردی روی دهد ، به فرد نمایانده می شود. درباره ی رفرنس هم در جایی دیگر که پرسیدید نوشتم ، در همان جا پیدا می کنید.

جناب ژاسپ گرامی، گویا شما معنای فعل نگیختن را بنادرستی ذکر کردید. در پارسی میانه فعل نِگیختن با بن کنونی نِگیز بمعنای' توضیح دادن'، 'تفسیر کردن'، و ' به تفصیل شرح دادن' بکار می رفته. اگر ممکن است منبع تان را اینجا درج کنید که اگر این فعل به چنان معانی که شما گفتید بکار می رفته ما نیز از ان اگاه شویم.
...
[مشاهده متن کامل]

منبع: A Concise Pahlavi Dictionary by D. N Mackenzie

نِگیختن = در معرض گذاشتن ، بی دفاع گذاشتن ، مواجهه کردن

بپرس