( نگون آوردن ) نگون آوردن. [ ن ِ وَ دَ ] ( مص مرکب ) نگونسار کردن. نگون کردن. رجوع به نگون کردن شود : همی راند او را به کوه اندرون همی خواست کآرد سرش را نگون.فردوسی.ببینیم تا جنگ چون آوردچه سازد که دشمن نگون آورد.فردوسی.