نگهبان

/negahbAn/

مترادف نگهبان: پاسبان، پاسدار، حارس، داروغه، هارون، پاینده، حافظ، محافظ، مراقب، مستحفظ، نگاهدارنده، دیده بان، دیده ور، قراول، کشیک، گشتی، نگاهبان، پشتیبان، حامی، طرفدار، دربان، سرایدار

معنی انگلیسی:
guard, lookout, sentinel, sentry, warder, watch, watchman, guard(sman), half - back

لغت نامه دهخدا

نگهبان. [ ن ِ گ َ ] ( ص مرکب ، اِ مرکب ) حارس. ( دهار ). رقیب. ( السامی ) ( صراح ) ( منتهی الارب ). مراقب. نگاهبان. مواظب. پاسدار. حافظ. نگاه دار. نگه دارنده :
نگهبان گنجی تو از دشمنان
و دانش نگهبان تو جاودان.
بوشکور.
سپهدارلشکر نگهبان کار
پناه جهان بود و پشت سوار.
دقیقی.
نخست آفرینش خِرَد را شناس
نگهبان جان است و آن سپاس.
فردوسی.
تو را بود باید نگهبان اوی
پدروار لرزنده بر جان اوی.
فردوسی.
همه پادشاهید بر چیز خویش
نگه دار مرز و نگهبان کیش.
فردوسی.
تو را یار هومان بس و بارمان
نگهبان خداوند هفت آسمان.
فردوسی.
عشق و جز عشق مرا بد نتوانند نمود
دولت میر نگهبان من است ای دلبر.
فرخی.
تاجهان باشد جبار نگهبان تو باد
بخت مطواع تو و چرخ به فرمان تو باد.
منوچهری.
زبان را دل بود بی شک نگهبان
سخن بی دل به دانش گفت نتوان.
( ویس و رامین ).
این نوشته ای است از جانب ابوجعفر... به سوی یاری دهنده ٔدین خدا و نگهبان بنده های او. ( تاریخ بیهقی ص 306 ). و باشی از برای رعیت پدر مشفق و مادر مهربان چرا که امیرالمؤمنین تو را نگهبان ایشان کرده. ( تاریخ بیهقی ص 313 ).
بدینجایت از بد نگهبان بود
چو ز ایدر شدی توشه جان بود.
اسدی.
نگهبان تن جان پاک است لیکن
دلت را خِرَد کرد بر جان نگهبان.
ناصرخسرو.
ز غفران خدای او را عمارت
ز دیوان جبرئیل او را نگهبان.
ناصرخسرو.
آب طمع ببرده ست از خلق شرم یارب
ما را توئی نگهبان از آفت سمائی.
ناصرخسرو.
تو سیفی و از توست نگه داشته دولت
بر ملک نباشد بجز از سیف نگهبان.
مسعودسعد.
مصالح جهان همه زیر بیم و امید است... یکی از آهن بگریزد تا بیمش نگهبان او شود. ( نوروزنامه ).
اژدها گرچه عمرکاهان است
هم نگهبان گنج شاهان است.
سنائی.
بیا وگر همه بد کرده ای که نیکت باد
دعای نیکان از چشم بد نگهبانت.
سعدی.
چو حاکم به فرمان داوربود
خدایش نگهبان و یاور بود.
سعدی.
هرکو نکاشت مهر و ز خوبی گلی نچیدبیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - حافظ حارس محافظ . ۲ - سربازی که کشیک میدهد قراول .
حارس . رقیب . مراقب . نگاهبان . مواظب . پاسدار . حافظ . نگاهدار . نگهدارنده .

فرهنگ معین

(نِ گَ ) (اِ. ) نک . نگاهبان .

فرهنگ عمید

۱. پاسبان، مراقب.
۲. نگهدارنده.
۳. [قدیمی] مرزبان.
۴. [قدیمی] فرماندهِ سپاه.

واژه نامه بختیاریکا

جِلو گِر؛ جلو دار

دانشنامه عمومی

نگهبان (سرده). نگهبان ( سرده ) ( نام علمی: Vigilius ) نام یک سرده از تیره کوتاه پایان است.
عکس نگهبان (سرده)

نگهبان (فیلم ۱۹۷۱). نگهبان ( به هندی: Rakhwala ) فیلمی محصول سال ۱۹۷۱ و به کارگردانی آدورتی سوبا رائو است. در این فیلم بازیگرانی همچون درمندرا، لنا چانداوارکار، وینود کانا ایفای نقش کرده اند.
عکس نگهبان (فیلم ۱۹۷۱)

نگهبان (فیلم ۱۹۹۰). گاردین ( انگلیسی: The Guardian ) فیلمی در ژانر ترسناک به کارگردانی ویلیام فریدکین است که در سال ۱۹۹۰ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به کاری لوول، میگوئل فرر، آلفرد برک و تریسا رندل اشاره کرد.
عکس نگهبان (فیلم ۱۹۹۰)

نگهبان (فیلم ۲۰۰۹). نگهبان ( به انگلیسی: The Keeper ) یک فیلم اکشن آمریکایی محصول سال ۲۰۰۹ با بازی استیون سیگال است که توسط کئونی واکسمن کارگردانی شده است. این اولین همکاری استیون سیگال و واکسمن است و آنها پس از نگهبان، در هشت فیلم و دو مجموعهٔ تلویزیونی با هم همکاری کرده اند.
عکس نگهبان (فیلم ۲۰۰۹)

نگهبان (فیلم ۲۰۱۰). نگهبان ( به انگلیسی: The Ward ) عنوان فیلمی ترسناک به کارگردانی جان کارپنتر است. این فیلم مستقل، در سال ۲۰۱۰ اکران عمومی شد.
دختری که به اجبارِ نیروی پلیس، محکوم به بستری شدن در یک مرکز روان درمانی می شود، متوجه می گردد که نیرویی شیطانی قصد جانش را دارد. . .
امبر هرد
میمی گامر
دانیل پانابیکر
میکا بورم
• لیندزی فونسکا
عکس نگهبان (فیلم ۲۰۱۰)

نگهبان (مجموعه تلویزیونی آمریکایی). نگهبان ( به انگلیسی: The Guardian ) یک مجموعه تلویزیونی آمریکایی با موضوع درام است. پخش این مجموعه از ۲۵ سپتامبر ۲۰۰۱ شروع شد و تا ۴ می ۲۰۰۴ ادامه پیدا کرد.
عکس نگهبان (مجموعه تلویزیونی آمریکایی)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

جدول کلمات

پاسدار

مترادف ها

guardian (اسم)
پشتیبان، قیم، محافظ، نگهبان

warden (اسم)
سرپرست، رئیس، ناظر، متصدی، نگهبان، بازرس، قراول، زوار، والی

ward (اسم)
نگهبان، محجور، اطاق عمومی بیماران بستری، صغیری که تحت قیومت باشد

keeper (اسم)
بایگان، نگهدار، نگهبان، حافظ

watchman (اسم)
بایگان، محافظ، سرایدار، نگهبان، پاسدار

guard (اسم)
پناه، نگهدار، حائل، پاسبان، محافظ، مستحفظ، احتیاط، نگهبان، گارد، پاسدار، پاس، نرده روی عرشه کشتی، نرده حفاظتی، نگهداری و دفاع کردن از

curator (اسم)
نگهدار، کتاب دار، نگهبان، موزه دار

sentinel (اسم)
نگهبان، دیده بان، کشیک، قراول، سرباز محافظ

conservator (اسم)
نگهدارنده، نگهبان

custodian (اسم)
نگهبان، متولی

lifeguard (اسم)
نگهبان، گارد، مامور نجات غریق

sentry (اسم)
نگهبان، پاسدار، کشیک، قراول، نگهبانی

guardsman (اسم)
نگهبان، پاسدار، سرباز هنگ نگهبان

watchdog (اسم)
نگهدار، نگهبان، سگ نگهبان، سگ پاسبان، سگ چشم سفید

فارسی به عربی

حارس , حارس الانقاذ , حامی , مرافق , مراقب , ولی الامر

پیشنهاد کاربران

نگهبان واژه ای پارسی برابر پاسبان است.
نگهبان در:دربان
نگهبان یعنی محافظ
تو نگهبانی
تو محافظی
ناطور
نظارت پیشه . [ ن َ رَ ش َ / ش ِ ] ( ص مرکب ، اِ مرکب ) نگهبان و خواجه سرا. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ) .
یتاقی
محافظ نگهبان
حارس . . . .
گسی که از چیزی مواظبت میکند
پاسبان، پاسدار، حارس، داروغه، هارون، پاینده، حافظ، محافظ، مراقب، مستحفظ، نگاهدارنده، دیده بان، دیده ور، قراول، کشیک، گشتی، نگاهبان، پشتیبان، حامی، طرفدار، دربان، سرایدار
اتالیق
نگهبان :
دکتر کزازی در مورد واژه ی نگهبان می نویسد : ( ( نگهبان در پهلوی نگاسپان nīgāspān می توانسته است بود. ) )
نخست آفرینش خرد را شناس
نگهبان جانست و آنِ سه پاس
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 185 )
پلیس
حارس
به معنی هشیار وزیرک
پاسبان
عسس
پاد
کشیک
بپا
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٠)

بپرس