نگه

/negah/

معنی انگلیسی:
look

لغت نامه دهخدا

نگه. [ ن ِ گ َه ْ ] ( اِ ) نگاه. در تمام معانی رجوع به نگاه و نیز رجوع به نگه کردن شود.

نگه. [ ن ِ گ ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان باباجان بخش ثلاث شهرستان کرمانشاهان ، در 2هزارگزی مغرب ده شیخ مرکز دهستان باباجانی ، در منطقه کوهستانی گرمسیری واقع است و 300 تن سکنه دارد. آبش از چشمه ، محصولش غلات و حبوبات و برنج و لبنیات ، شغل اهالی زراعت و گله داری است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - نظر دید دیدار . ۲ - توجه عنایت .
دهی است از دهستان باباجان بخش ثلاث شهرستان کرمانشاهان در ۲ هزار گزی مغرب ده شیخ مرکز دهستان باباجانی در منطق. کوهستانی گرمسیری واقع است . آبش از چشمه محصولش غلات و حبوبات و برنج و لبنیات شغل اهالی زراعت و گله داری است .

فرهنگ معین

(نِ گَ ) (اِ. ) مخفف نگاه .

فرهنگ عمید

= نگاه

پیشنهاد کاربران

در خیلی از لهجه ها نگر گفتار می شَد
نَگه:[اصطلاح صید ] اسکله یا لنگر گاه.

بپرس