نگفتنی


معنی انگلیسی:
incommunicable, ineffable, inexpressible, nameless, silent, unmentionable, unspeakable, unutterable

لغت نامه دهخدا

نگفتنی. [ ن َ گ ُ ت َ ] ( ص لیاقت ) غیرقابل گفتن. مقابل گفتنی : سخن از دو نوع است یکی نادانستنی و نگفتنی. ( منتخب قابوسنامه ص 46 ). || راز. سِرّ :
گفتا نگفتنی است سخن ورچه محرمی
درکش زبان و پرده نگه دار و می بنوش.
حافظ.

فرهنگ فارسی

غیر قابل گفتن . مقابل گفتنی . یا راز . سر .

مترادف ها

incommunicable (صفت)
غیر قابل سرایت، نگفتنی، غیر قابل ابلاغ، غیرقابل پخش، بدون رابطه، بی حرف

unmentionable (صفت)
نگفتنی، غیر قابل تذکر، غیر قابل گوشزد

ineffable (صفت)
نگفتنی، شخص غیر قابل توصیف

irrefrangible (صفت)
نرم، نگفتنی، ناگسستنی، غیر قابل شکستن، غیر قابل غضب، غیر قابل تجزیه

unutterable (صفت)
نگفتنی، غیر قابل توصیف، زائدالوصف

پیشنهاد کاربران

بپرس