نگزاییدن. [ ن َ گ َ دَ / ن َ دَ ] ( مص منفی ) آسیب نرساندن. مقابل گزاییدن. رجوع به گزاییدن شود : جمال خواجه را بینم بهار خرم شادی که بفزاید به آبان ها و نگزایدْش صرصرها.منوچهری.آنکس که ز پشت سعد سلمان آیدگر زهر شود ملک تو را نگزاید.مسعودسعد.