نگرنده

/negarande/

لغت نامه دهخدا

نگرنده. [ ن ِ گ َ رَ دَ / دِ ] ( نف ) ناظر. نظاره. ( یادداشت مؤلف ). که می نگرد. تماشاگر.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - نگاه کننده ناظر . ۲ - تامل کننده . ۳ - ستاره ناظر بر ستاره دیگر کوکب ناظر یا حاست ( حس ) نگرنده .باصره بینایی .

فرهنگ عمید

بیننده، نظرکننده.

پیشنهاد کاربران

بپرس