نگرشِ مذهبیِ زکریای رازی موضوعِ گمان ها و پژوهش های فراوانی بوده است. کسانی او را لامذهب دانسته اند و دیگرانی تعیینِ مذهبش را دشوار شناخته اند.
کتاب هایی در تقبیح مذاهب و در باب روش های شیادی پیامبران، به رازی منسوب است که اگرچه امروز خودشان موجود نیستند، اما بخش هایی از آن ها در آثار دیگران بحث و بررسی شده اند. به گفتهٔ بیرونی، رازی نه تنها اسلام که تمامی مذاهب را تقبیح کرد. او تمامی کسانی را که از ابتدا ادعای پیغمبری کردند، شیادانی می دانست که در بهترین حالت بیماری روانی داشته اند. وی همچنین قرآن را مجموعه ای از افسانه های سراسر تناقض می خواند که هیچ اطلاعات مفید و بدردبخوری ندارد. هانری کربن در مقدمه ای که بر جامع الحکمتینِ ناصر خسرو نوشته ( بخشی از آن با نامِ «نقد آراء محمد زکریای رازی در جامع الحکمتین» به فارسی ترجمه شده است ) ، می گوید وی نبوت و وحی را نفی می کرد و ضرورت آن را نمی پذیرفت. در تفکر رازی همهٔ انسان ها قدرت و توانایی رسیدن به معرفت و دانایی را دارند، و لذا از لحاظ توانایی کسب معرفت با هم برابرند و بر یکدیگر هیچ برتری ای ندارند. از دیدگاه او مقتضای حکمت و رحمت الهی این است که انسان ها همگی به منافع و مضار خود صاحب علم باشند و اگر خدا قومی را به نبوت اختصاص دهد، به این معناست که آن ها را بر دیگر انسان ها برتری داده و این برتری باعث جنگ و دشمنی و در نهایت هلاکت انسان ها می شود که این با حکمت و رحمت الهی سازگاری ندارد. کتب زیر به این اعتقاد وی اشاره دارند.
... [مشاهده متن کامل]
• «فی النبوات» که دیگران به طعن و استهزاء، نام آن را «نقض الأدیان» نهاده اند.
• «فی حیَلِ المُتَنَبّین» دیگران به طعن نام او را «مخارق الأنبیاء» گذاشته اند.
دو کتاب بالا اکنون در دست نیست. اما جنیفر مایکل در کتابش نقل قول هایی از کتب بالا می آورد. همچنین احمد بیرشک می نویسد: «از تعلیمات او این بود که همهٔ آدمیان سهمی از خرد دارند که بتوانند نظرهای صحیح دربارهٔ مطالب عملی و نظری به دست آورند، آدمیان برای هدایت شدن به رهبران دینی نیاز ندارند؛ درحقیقت دین زیان آور است و مسبب کینه و جنگ. نسبت به همهٔ مقامات همهٔ سرزمین ها شک داشت». رازی دربارهٔ قرآن می گوید:

کتاب هایی در تقبیح مذاهب و در باب روش های شیادی پیامبران، به رازی منسوب است که اگرچه امروز خودشان موجود نیستند، اما بخش هایی از آن ها در آثار دیگران بحث و بررسی شده اند. به گفتهٔ بیرونی، رازی نه تنها اسلام که تمامی مذاهب را تقبیح کرد. او تمامی کسانی را که از ابتدا ادعای پیغمبری کردند، شیادانی می دانست که در بهترین حالت بیماری روانی داشته اند. وی همچنین قرآن را مجموعه ای از افسانه های سراسر تناقض می خواند که هیچ اطلاعات مفید و بدردبخوری ندارد. هانری کربن در مقدمه ای که بر جامع الحکمتینِ ناصر خسرو نوشته ( بخشی از آن با نامِ «نقد آراء محمد زکریای رازی در جامع الحکمتین» به فارسی ترجمه شده است ) ، می گوید وی نبوت و وحی را نفی می کرد و ضرورت آن را نمی پذیرفت. در تفکر رازی همهٔ انسان ها قدرت و توانایی رسیدن به معرفت و دانایی را دارند، و لذا از لحاظ توانایی کسب معرفت با هم برابرند و بر یکدیگر هیچ برتری ای ندارند. از دیدگاه او مقتضای حکمت و رحمت الهی این است که انسان ها همگی به منافع و مضار خود صاحب علم باشند و اگر خدا قومی را به نبوت اختصاص دهد، به این معناست که آن ها را بر دیگر انسان ها برتری داده و این برتری باعث جنگ و دشمنی و در نهایت هلاکت انسان ها می شود که این با حکمت و رحمت الهی سازگاری ندارد. کتب زیر به این اعتقاد وی اشاره دارند.
... [مشاهده متن کامل]
• «فی النبوات» که دیگران به طعن و استهزاء، نام آن را «نقض الأدیان» نهاده اند.
• «فی حیَلِ المُتَنَبّین» دیگران به طعن نام او را «مخارق الأنبیاء» گذاشته اند.
دو کتاب بالا اکنون در دست نیست. اما جنیفر مایکل در کتابش نقل قول هایی از کتب بالا می آورد. همچنین احمد بیرشک می نویسد: «از تعلیمات او این بود که همهٔ آدمیان سهمی از خرد دارند که بتوانند نظرهای صحیح دربارهٔ مطالب عملی و نظری به دست آورند، آدمیان برای هدایت شدن به رهبران دینی نیاز ندارند؛ درحقیقت دین زیان آور است و مسبب کینه و جنگ. نسبت به همهٔ مقامات همهٔ سرزمین ها شک داشت». رازی دربارهٔ قرآن می گوید:
