نگاهبانی کردن


معنی انگلیسی:
safeguard

لغت نامه دهخدا

نگاهبانی کردن. [ ن ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) محافظت. ( ترجمان القرآن ). محافظت کردن. حراست کردن. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

محافظت . حراست کردن . محافظت کردن .

پیشنهاد کاربران

بپرس