طلایه بیامد ز هر دو سپاه
که دارد ز بدخواه لشکر نگاه.
فردوسی.
مگر کس فرستم ز لشکر به راه که دارند ما را ز دشمن نگاه.
فردوسی.
همی بود گستهم بر دست شاه که دارد مراو را ز دشمن نگاه.
فردوسی.
به رای و حزم جهان را نگاه تاند داشت ولی نتاند دینار خویش داشت نگاه.
فرخی.
و عیسی خلافت خویش همام را داد تا شهر را نگاه دارد. ( تاریخ سیستان ). خشم لشکر این پادشاه است که بدیشان...رعیت را نگاه دارد. ( تاریخ بیهقی ).هم خدا داشت مر او را ز بد خلق نگاه.
ابوحنیفه اسکافی ( از تاریخ بیهقی ص 390 ).
و لشکرها را ترتیب کردند تا ثغور نگاه میداشتند. ( فارسنامه ابن بلخی ص 101 ).خدای دادت ملک و خدای عزوجل
نگاه دارد ملک تو هم چنان که بداد.
مسعودسعد.
و تا وی [ شمشیر ] نبود هیچ ملک راست نایستد چه حدها و سیاست به وی توان نگاه داشت.( نوروزنامه ). تخم را به باغبان خویش داد و گفت در گوشه ای بکار و گرداگرد او پرچین کن... و از مرغان نگاه دار. ( نوروزنامه ). متفق شدند که دانه را بباید کاشت و نیک نگاه داشت تا آخر سال پدیدار آید. ( نوروزنامه ).مال را هرکسی به دست آرد
رنجش اندر نگاه داشتن است.
؟ ( از کلیله و دمنه ).
دین را نگاه دار که ایزد ز هر بدی دارد تو را نگاه چو دین داشتی نگاه.
سوزنی.
سپاهی که خوشدل نباشد ز شاه ندارد حدود ولایت نگاه.
سعدی.
خوش دولتی است خرم و خوش خسروی کریم یارب ز چشم زخم زمانش نگاه دار.
حافظ.
|| رعایت کردن. مراعات کردن. پاس داشتن : ازایراکه بی فروبرز است شاه
ندارد همی راه شاهان نگاه.
فردوسی.
چنان هم که کهتر به فرمان شاه بد و نیک باید که دارد نگاه.
فردوسی.
نصیب روزه نگه داشتم دگر چه کنم فکند خواهم چون دیگران بر آب سپر.بیشتر بخوانید ...