نگاه اجمالی کردن


معنی انگلیسی:
glimpse

مترادف ها

glimpse (فعل)
نگاه اجمالی کردن، اجمالا دیدن، بیک نظر دیدن، اتفاقا دیدن

پیشنهاد کاربران

بپرس