نگارگری کردن


معنی انگلیسی:
paint

مترادف ها

paint (فعل)
رنگ کردن، نقاشی کردن، رنگ زدن، سرخاب مالیدن، نگارگری کردن، رنگ شدن

فارسی به عربی

طلاء

پیشنهاد کاربران

بپرس