نکی

لغت نامه دهخدا

نکی. [ ن َک ْی ْ ] ( ع مص ) نِکایة. ( متن اللغة ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به نِکایة شود.

فرهنگ فارسی

نکایه .

پیشنهاد کاربران

نَکّی : زخم خورده وعصبانی ، با عصبانیت ایستاده به جنگ ، مثل مار زخمی آماده برای نیش زدن ، مترصد ، در کمین برای انتقام . در گویش سیستان و بلوچستان

بپرس