نکوهش کن. [ ن ِ هَِ ک ُ ] ( نف مرکب ) نکوهش کننده. ملامت کننده. عاذل : رسیدندپس پهلوانان بدوی نکوهش کن و تیز و پرخاش جوی.فردوسی.ستایش سرایان نه یار تواندنکوهش کنان دوستدار تواند.سعدی.